فهرست موسی از برکتها و لعنتها

برخی از مردم با مسرت، اعتبار برکتها را می پذیرند ولی درمورد لعنتها مردد هستند و آنها را با خرافات مربوط به قرون وسطی ارتباط می دهند. این طرز تفکر،  واهی است. ما نمی توانیم فقط روی یک جنبه از تقابلها متمرکز شویم به این بهانه که آن جنبه برایمان قابل پذیرش است و از جنبه دیگر چشم­پوشی کنیم چون غیرقابل قبول می باشد. مقابل گرم، سرد است و هر دوی آنها واقعیت دارند. مقابل نیکویی، شرارت است و هر دو واقعیت دارند. به همین طریق لعنتها هم به اندازه برکتها واقعیت دارند.

خدمت من باعث شده که با مسیحیان از زمینه های مختلف در سرزمینهای گوناگون در تماس باشم. دریافتم از این تماسها این بوده که اغلب آحاد قوم خدا نمی دانند چگونه میان برکتها و لعنتها تمایز قایل شوند. بسیاری از مسیحیان که می بایست از برکات بهره ببرند در واقع در حال تحمل لعنتها هستند. دو دلیل اصلی برای این امر وجود دارد: اول، آنها نمی دانند چه چیز برکت است و چه چیز لعنت، و یا اینکه چگونه باید آنها را از هم  تمیز بدهند. دوم، اگر آنها زیر لعنت باشند، نمی دانند برچه اساسی می توانند رهایی یابند.

خدا تنها و والاترین منبع همه برکتهاست؛ برکتهایی که می توانند از مجراهای زیادی به ما برسند. لعنتها نیز معمولأ از سوی خدا گسیل می شوند، اما او تنها منبع گسیل آنها نیست. کمی بعد، به سایر منابع لعنتها نیز خواهیم رسید.

لعنتهایی که از سوی خدا گسیل می شوند یکی از روشهای اصلی خدا برای محکومیت سرکشان، بی ایمانان و خدانشناسان است. تاریخ بشریت آکنده از ثبت وقایع اندوهناک و طول و درازی از به انجام رسیدن لعنتهایی است که خدا بر چنین مردم اعلام داشته است.

در طول سالیان، روال جاری چنین بوده که انشعابی بین عهد عتیق و عهد جدید قایل شویم. بر اساس این تفسیر، خدای عهد عتیق خدای غضبناک و محکوم کننده است؛ در صورتیکه خدای عهد جدید خدای محبت و رحیم است. اما درواقع هر دو عهد با همدیگر همخوانی دارند. هر کدام از آنها خدا را در آن واحد به عنوان خدای رحمت و محکوم کننده ترسیم کرده اند.

داستان اریحا در یوشع 6، این دو جنبه رویارویی خدا را به گونه ای زنده و مهیجتر از هر متن دیگری در عهد جدید تشریح می کند. در حالیکه شهر اریحا تحت محکومیت جامع و شامل خدا هلاک شدند، راحاب فاحشه با تمام اعضای خانواده اش بدون هیچگونه صدمه ای جان سالم بدر بردند. این تاریخچه گذشته از این بیانگر آن است که راحاب بعدها همسر سلمون، یکی از بزرگان یهودا شد و جایگاهی در نسبنامه مسیحای یهود یعنی عیسی مسیح یافت! (نگاه کنید به متی 1: 5).

در رومیان 1: 17-18، پولس توضیح می دهد که انجیل شامل مکاشفه عالی این دو جنبه خدا یعنی رحمت او و مقام قضاوت اوست: “که در آن (انجیل) عدالت خدا مکشوف می شود، از ایمان تا ایمان، …زیرا غضب خدا از آسمان مکشوف می شود بر هر بی­دینی و ناراستی مردمانی که راستی را در ناراستی باز می دارند.”

از یک سو، رحمت خدا عدالت او را ارائه می دهد که شامل حال کسانی می شود که از راه ایمان، قربانی جانشینی عیسی را به جای خودشان می پذیرند. اما درعین حال این قربانی، مکاشفه نهایی غضب خداست که بر عیسی درهنگامی که گناه بشر را بر خود گرفت، فرود آمد. مسیحیانی که حقیقت داوری خدا بر گناه را زیر سئوال می برند باید تأمل بیشتری بر اهمیت صلیب مسیح کنند. حتی شخص عیسی نیز نتوانست گناه را در نظر خدا پذیرفتنی سازد، و مجبور به تحمل کامل فروریختن غضب خدا گردید.

از این گذشته در رومیان 11: 22، پولس بار دیگر این دو جنبه از برخورد خدا را در کنار همدیگر ارائه می دهد: “پس مهربانی و سختگیری خدا را در نظر داشته باش؛ سختگیری به کسانی که سقوط کرده اند، اما مهربانی به تو، البته به این شرط که در مهربانی او ثابت بمانی؛ وگرنه تو نیز بریده خواهی شد.” برای به دست آوردن تصویر دقیقی از خدا، باید همواره هر دو جنبه شخصیت او را پیش نظر داشته باشیم. برکتهای او از مهربانی اوست، اما داوریهایش از سختگیری او ناشی می شود. هر دو به طور یکسان واقعی هستند.

در امثال 26: 2، سلیمان روشن می سازد که همواره برای هر لعنت یک دلیل وجود دارد: “لعنت، بی­سبب نمی­آید، چنانکه گنجشک در طیران و پرستو در پریدن.”

این اصل دو کاربرد دارد. در یک سو، یک لعنت نمی تواند تأثیرگذار باشد مگر اینکه دلیلی برای آن وجود داشته باشد. از سوی دیگر، برعکس این موضوع هم صادق است. هرگاه لعنتی در کار باشد، دلیلی برای آن وجود دارد. من در حین تلاشهایم برای کمک به مردم برای رهایی از لعنت، به تجربه دریافته ام که باید اول دلیل لعنت را کشف کرد.

تمامی 68 آیه تثنیه 28، که منحصرأ به موضوع برکتها و لعنتها اختصاص یافته اند، نشان می دهند که دلیل اصلی هر لعنت چیست. در آیات 1 و 2 موسی ابتدا درباره دلیل برکتها سخن می گوید: “اگر آواز یهوه خدای خود را به دقت بشنوی تا هوشیار شده، تمامی اوامر او را که من امروز به تو امر می فرمایم بجا آوری…. تمامی این برکتها به تو خواهد رسید و تو را خواهد دریافت، اگر آواز یهوه خدای خود را بشنوی.”

برگردان واژه به واژه دقیقتر این متن چنین است: “اگر آواز یهوه خدای خود را به دقت گوش کرده، بشنوی…” تکرار فعل گوش کردن برای تأکید آمده است. به بیان ساده، شرایط بهره­مندی از برکتها چنین است: اول، گوش کردن به صدای خدا؛ دوم: انجام آنچه او می گوید.

در سراسر احکام دینی در تمامی دوران، اینها دو خصیصه لازم برای زندگی در عهد با خدا بوده است. در خروج 19: 5 هنگامی که خدا وارد نخستین عهد خود با اسرائیل در سینا می شد، چنین گفت: “اکنون اگر آواز مرا فی الحقیقت بشنوید و عهد مرا نگاه دارید، همانا خزانه خاص من از جمیع قومها خواهید بود.” خصیصه های لازم بنیادی عبارت بود از گوش کردن به صدای خدا و اطاعت از مواد عهد او.

در عهد جدید، در یوحنا 10: 27، عیسی کسانی را که از آن اویند “گوسفندان خود” می خواند- که همانا شاگردان واقعی او هستند: “گوسفندان من آواز مرا می شنوند … و مرا متابعت می کنند”، خصیصه های لازم و بنیادی همچنان همانها هستند: شنیدن (گوش کردن به) صدای خداوند و متابعت مطیعانه از او.

شنیدن صدای خداوند ما را فراتر از مذهب محض یا مراسم رسمی می برد. هیچ چیز متمایزتر و بی همتاتر از صدای یک شخص نیست. شنیدن صدای خداوند مفهوم رابطه صمیمانه با او را دربر دارد که طی آن او می تواند با هر یک از ما شخصأ صحبت کند.

خداوند از این طریق با گوشهای فیزیکی یا ذهن طبیعی ما سخن نمی گوید. مشارکت او روح- با- روح است یعنی او توسط روح القدس با روح ما سخن می گوید. در این روش ارتباطی، صدای او به اعماق وجود ما نفوذ می کند. لرزشهای ناشی از آن در همه جنبه های شخصیتی ما احساس می شود.

خداوند ممکن است از این طریق بوسیله کتاب مقدس یا کلام مکاشفه مستقیم سخن بگوید. اما روخوانی کتاب مقدس به خودی خود کافی نیست، مگر اینکه کلمات توسط روح القدس به صدای زنده ای تبدیل شوند. فقط ارتباطی از این دست با خداست که به ما صلاحیت می دهد تا برکتهایی را که او به کسانی که صدای او را می شنوند و اطاعت می کنند، بیابیم.

گذشته از اینها در تثنیه 28: 15، موسی بیان می دارد که دلیل اصلی همه لعنتها عبارت است از:

و اما اگر آواز یهوه خدای خود را نشنوی تا هوشیار شده، همه اوامر و فرایض او را که من امروز به تو امر می فرمایم بجا آوری، آنگاه جمیع این لعنتها به تو خواهد رسید، و تو را خواهد دریافت.”

علت لعنتها دقیقأ برخلاف برکتهاست. دلیل برکتها، شنیدن صدای خدا و انجام گفته های اوست. لعنتها نتیجه نشنیدن صدای خدا و انجام ندادن گفته های اوست. این امتناع از شنیدن و اطاعت از صدای خدا، می تواند در یک کلمه خلاصه شود یعنی: تمرد – نه بر علیه انسان بلکه بر علیه خدا.

موسی در تثنیه 28 فهرستهای جامعی از اشکال مختلف برکتها و لعنتها به دست می دهد. برکتها در آیات 3 تا 13، و لعنتها در آیات 16 تا 68 آمده اند. هر کس بخواهد موضوع مورد بحث را به خوبی درک کند باید تثنیه 28 را به دقت و در تمامیت آن مطالعه کند.

در مطالعات شخصی­ام، کوشیده ام تا در دو فهرست، جمع بندی برکتها و لعنتهای مورد اشاره را به ترتیب بیاورم. فهرست پیشنهادی من از برکتها چنین است:

سرافرازی

سلامتی

بارآوری

کامیابی مالی

پیروزی

مساعدت خدا

 

منظور از بارآوری، شرایطی است که در آن همه زمینه های زندگی شخص ثمردهی و باروری دارند. این شرایط شامل خانواده، گله، محصولات، تجارت و کاربرد استعدادهای خلاق می گردد. همه اینها باید برکت خدا را به روش مناسب بازتاب دهند.

موسی در فهرست لعنتها در آیات 16 الی 68 به جزئیات بیشتری می پردازد. اما در اصل، لعنتها برخلاف برکتها هستند. جمع بندی من به صورت زیر است:

سرافکندگی

عدم باروری، بی ثمری

بیماری فکری و بدنی

از هم پاشیدگی خانواده

فقر

شکست

افسردگی

مردودیت

مورد غضب خدا بودن

پیش از این موسی در آیه 13، فهرست برکتهای خود را با دو تشبیه زنده خاتمه می دهد. بهتر است به چگونگی کارکرد عملی این تشبیهات در زندگی شخصیمان توجه کنیم.

ابتدا موسی می گوید: “خداوند تو را سر خواهد ساخت نه دم…” یکبار از خدا خواستم کاربرد این تشبیه را در زندگی­ام به من نشان دهد. احساس من از پاسخ او این بود: سر تصمیم گیرنده است و دم فقط به اطراف کشانده می شود.

باید می دیدم که من کدام نقش را بازی می کنم. آیا مثل سر عمل می کردم که کنترل شرایط را در دست دارد، تصمیمات مناسب می گیرد و بر به عمل آوردن آنها نظارت می کند؟ یا فقط نقش دم را بازی می کردم که تحت اثر نیروها و شرایطی به این سو و آن سو کشیده می شود که آنها را نمی فهمد و نمی تواند کنترلشان کند؟

موسی برای تفهیم بهتر منظورش از دومین تشبیه استفاده می کند: “و بلند خواهی بود فقط، نه پست.” این تشبیه را می توان بوسیله ملاقات دو دوست مسیحی بهتر بیان کرد:

اولی می پرسد: “چطوری؟”

دومی جواب می دهد: “تحت شرایط موجود، بد نیستم.”

اولی می گوید: “خوشحالم. اما تحت این شرایط چه می کنی؟”

این تشبیهات موسی ما را با موقعیتی روبرو می کند که خودمان را ارزیابی کنیم. آیا زندگی من مثل سر است یا دم؟ آیا تحت شرایط اطرافم زندگی می کنم یا فراتر از آنها به کار مشغولم؟ جوابهایی که می دهیم به ما نشان می دهد که در واقع تا چه اندازه از برکات خدا بهره­مند هستیم.