8

ملبس به لباس عدالت
همانطور که یک پدر مشتاق فرزندانش است خداوند نیز مشتاق من است
در ادامه شهادتی که ایوب دربارۀ روش زندگیش می دهد این گونه می خوانیم که خود خداوند در مورد ایوب چنین می گوید : " او مردی عادل بود . " این واژه ها چنان مرا جذب خود کرده که نمی توانم به هیچ وجه از آن چشم پوشی کنم
"گوشی که مرا می شنید مبارکم می خواند .چشمی که مرا می دید تحسینم می کرد . زیرا فقیری را که فریاد بر می آورد می رهانیدم و هم یتیمی را که یاوری نداشت . دعای خیر آن که در حال مرگ بود به من می رسید و دل بیوه زن به سبب من شادمانه می سرایید . پارسایی را که در بر کردم و جامه من شد عدالت خواهی همچون ردا و دستار من بود کوران را چشم بودم و لنگان را پای . برای نیازمندان پدر بودم و به دفاع از حق بیگانه بر می خاستم " (ایوب 29 : 11 – 16
جالب است که عدالت ایوب متعلق به خود او نبود. این عدالت شخصی نبود. در هیچ کجای کتاب او عدالت شخصی دیده نمی شود. ایوب می گوید :" پارسایی را در بر کردم و جامه من شد . " او پارسایی را که از خداوند با ایمان دریافت کرده بود بر تن نموده بود و پارسایی او نتیجۀ این عدالت بود. خداوند شفقت خاصی نسبت به فقیران، بیوه زنان و یتیمان دارد. زمانی که خداوند دربارۀ پارسایی سخن می گوید اینان افرادی هستند که خداوند مد نظر دارد. بیوه زنان ، یتیمان ، فقیران ، کوران و لنگان. نوع برخوردی که ما با این افراد داریم ملاک سنجش وجود عدالت خدا در ماست
خداوندا از تو متشکرم که به برای تو مهم هستم. اعلام می کنم که فقیران، بیوه زنان ، یتیمان افرادی هستند که خداوند نسبت به آنها شفقت خاصی دارد و من نیز باید به آنها توجه کنم. همانطور که یک پدر مشتاق فرزندانش است خداوند نیز مشتاق من است. آمین